http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
جهت عضویت در گروه های صدیقه اژه ای (شیدای اصفهانی) در ایتا روی لینک زیر کلیک کنید: https://eitaa.com/joinchat/3302360123Cdf10864a15 [ یادداشت ثابت - یکشنبه 03/11/15 ] [ 10:3 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
رفت آمد وصله ارحام از شیرینی های دوران عمر انسان است که با هیچ شیرینی دیگر قابل مقایسه نیست .صله ارحام باز گشت بخود است .بیاد آوردن خاطرات فراموش شده .بخصوص دوران کودکی ونوجوانی .وقتی فامیل باهم رفت وآمد دارند .پشتوانه معنوی وروانی یکدیگر هستند وحرفها ورنجها وغمها برایشان تعدیل میگردد. استرسها ودغدغه ها مرتفع میگردد دلها بهم نزدیک میشوند احساس غربت از بین میرود.دوستی ها دوچندان میشود زندگیشان توسعه مییابد روزیشان فراخ میگردد.دچار افسردگی ناامیدی نمیشوند .یک نکته ضروری این که در این رفت وآمدها باید بزرگتران نقش موثر ومفیدی ایفا کنند وهمه با عزت ونگاه احترام قدر آنان را بشناسند .اگر بزرگتری اظهار نظر مثبتی داشت خود خواهی نکنند وبپذیرند در رفت وآمدها باید جنبه های اخلاقی در نظر گرفته شود.کوچکتران وحتی بچه هاباید از آن بهره کافی راببرند. همه چیز.به بزرگتر هاختم نشود.بسیاری ازاین میهمانیها بزرگتران حتی اجازه صحبت به نوجوانان وفرزندان خود نمیدهند. وجوان فرصتی ومیدانی برای مراودات وگفتگو وگپ زدن نمیابد.صله ارحام که آیین مقدس اسلام برآن تاکید.داردمزایای فراوان مادی ومعنوی دارد. تلطیف روح همچنین درفضایی که فامیل دورهم جمع هستندنفسی که میکشیدنفس امن وآرامش است بوی شکوفه سیب را استشمام میکنید فامیل قوت قلب هستند رفت وامدهای فامیل آسیبهایی هم دارد که باید همه باچشم بازمراقب آن باشند 1-چشم هم چشمی ها 2-برخ کشیدنها 3-فخر مباهات بی جا4-غیبت تهمت افراد غایب 5-شوخی های بی مزه مثال دست انداختن مسخرگی 6-ریخت وپاشهای بی جا و..اما مزایا بسیار است که مجال آن نیست خداوند به همه ما کمک کند قدر همدیگر را بدانیم وبا اخلاص وصداقت همدیگر را ملاقات کنیم نکته اخر این که از آنان نباشیم که تنها برای بخاک سپاری گرد هم می آییم موفق باشید صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/1/9 ] [ 3:21 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
برخی از مردم به جای قلب در سینه اشان سنگ دارند.اینان از عواطف انسانی خودرا مبراء نموده .سرتاپا غرور وتعصب تکبرند.خود را داناتر وبرتر از عالم میدانند.حرف حقی بگوششان نمیرود.تمام رویای زندگی آنان در من شان خلاصه میشود.هیچ کس را باور ندارندکسی حق ندارددر برابرشان نظرخودراابراز نمایداگر بخواهد حقیقتی رابرایشان روشن کندبا خوی تندوبد اخلاقی با اوبرخورد میکنند.این بیچارگان نمیدانندکه تکبر چه بلایی به سرشان آورده است.اینان دوست دارنددر مقابل دیگران خود رابرخ دیگران بکشندگاهی سخنان حکیمانه را مسخره می کنند.روی خوشی بفهمیدن حقیقت نشان نمیدهند.چنین افرادی هیچکس را قبول ندارند.اینان بنده فرعون نفس خویش هستند .انا ربکم الاعلی) راستگویی در مرام اینان جای نداردقولشان پوچ است تعهدبستن با اینان بی اساس است روی پل غرور ایستاده اندکج بینی کوته نظری بدون تعمق وخردبر رفتارناپسندشان می افزاید اینان بویی از انسانیت ومعنویت واخلاق منش انسانی درشامه اشان جای ندارد. اینان به جای قلب درسینه اشان سنگ استاثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/11 ] [ 8:31 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
قصه هجران تورا با ستاره گفتم ،سوختباشبنم گفتم ،فروغلتید، با ابر گفتم ،گریستبا شمع گفتم ،سوخت ناپدید شدبا کوه گفتم متلاشی شد با پرستو گفتم ،کوچ کرد ورفت با نسیم گفتم محو گردید،داشتم قصه هجران تورابا شب می گفتمبه شفق مبدل گشت با دل خونبار خویشنظارگر جهان شدبا هرکه قصه هجران تورا گفتم در او جلوهای پدیدار گشت یا محو شدپس از فراق وهجران تو سوختم گام درمیان آتش نهادمسراپای خویش به آتش سپردمچرا ؟ که در غم هجران سوختنسراپای به اتش سپردن استصدیقه اژه ایدیوان صهبای عشق مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ سه شنبه 04/1/26 ] [ 1:23 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
من یک کتابم صد قصه دارمهم تلخ وشیرین از روزگاراندوران دیرین هم حال واحوالدر قصه هایم یک شهر زیبادر توی این شهر هم رود ودریاهم کوه ودشت استهم باغ وصحرادر آسمانش خورشید رخشانشبهای زیبا با ماه تابانگاهی در این شهر سوز است وسرماگاهی هوا خشک گرمای سوزاندر قصه هایم مردم وفا داریاریگر هم هم شاد وخندانایتجا غریبی معنا نداردمردان غیورند اهل مروتزنها عفیف اند هم ساده وپاکاهل تلاش اند هم مرد وهم زنمردم شریف اند برعهد وپیماندر قصه من دنیا بهشت استهر کس درآنست خوش سرنوشتاست،پیمان صلح است در جنگغمها غم میشود پاک از جانودلهادر قصه هایم عشقی هویداهم شعر درد استهم رنج وغمهاباغ اناری نوری وناریهم شام تاریروز سیاهی با مردم زاریک مرد بیمار یک کودک نازیک خانه ویران دردی فراوانقوتی ندارند نه قوت جانحتی کمی نان تکه پنیریچند دانه خرماتاریک بی نور مانده اجاقشسرد وسیاه است هم روزگارش
صدیقه اژه ایدیوان صهبای عشقمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ سه شنبه 04/1/26 ] [ 8:47 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ای کوچه های دلتنگیای اجاق های خاموش،ای سفره های تهیای ناله های در گلو ماندهای نگاه های دلواپسآیا شما منتظر کسی هستید،صدیقه اژه ایدیوان صهبای عشق مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ سه شنبه 04/1/26 ] [ 8:20 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
زنده رود اصفهان سرزنده بادچون درخشان گوهری پاینده باد
گوهر نایاب آدم عمراوستانچه باقیمانده ازعمرگوهری بی قیمت استماهی وستاره ای تو بر شبهایمبیرون ببری ز،کنج دل غمهایم
ز،بی وفایی دنیا سخن مگو شیداکه نیست مهر وفایی در عالم فانی
در این حوادث عالم کسی نیاسایدکنار شادی آن رنج و غصه می آید
مده تن را بخواری تن گرامی استبعالم نفس انسان جاودانی استصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ پنج شنبه 04/1/21 ] [ 6:14 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
من آن رودم به دریا می روم خوشز،دشت وباغ وصحرا می روم خوش
لحظه ای نیست که یادت برود از یادمنغمه ی عشق سرایم که ز، غم آزادم
من باده نخورده ام ولی سرمستماز روز ازل ز عشق تو سر مستم
خوشاروزی که ازمن شادباشیدل وجانم ز،غم آزاد باشی
وقتی تودرخیال منی شاد میشوماز رنج و درد و غم آزاد میشوم
در میان بحر طوفانم خدا دستم بگیرمن پریشانم پریشانم خدا دستم بگیراثر _ بانو صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ پنج شنبه 04/1/21 ] [ 6:0 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ای ناشناسی کهبا دلم مانوسی وبر تارهای دلم چنگ میزنی وگیسوی اندیشه ام را با رایحه ی دلپذیر محبت خویش معطر می سازیتویی که نغمه های شور انگیز را برتار وپود هستی ام سر می دهی،آه ، آه که چه می گویمتو بامن چه می کنی ،دلم را بسوی خودت می کشانی تا در جذبه هایاتش مهرت ذوب کنی ،ارامش را از من میگیری بالهای خیال بلندم رادر هم میشکنی ، چون کشتی در طوفان اسیروآنگاه آتش به جانم می افکنی درمیان دستهای نیرومند طوفان سکانعنان جانم را بدست می گیری و درآرامشی متین بساحل امنم می رسانی ،آنگاه احساس می کنم چه معصومانه تولدی دوباره یافته امکودک معصوم روحم زیباترین ترنمها را سر می دهد،ترنمی از عمق وژرفنای دلم زبانه می کشد ،آه که چه می گویم که بامن چه می کنی صاعقه های مودت توبرجانهر که افتد سپند جانش رابه آتش می کشدواندیشه ودلش را به ستایش گوهر جاودانه عشق این موهبت آسمانیمی گدازداثر بانو صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانیکتاب آتش مهر
[ سه شنبه 04/1/19 ] [ 10:10 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ای وای غزه ای وای فلسطینمظلوم عالم عرق جفاییاز بی وفاییای وای غزه ای وای فلسطینمحروم عالم وبی مثل ومانند
ای وای غزه ای وای فلسطینبی خانمانی بیدآب و نانیشام غریبان در تو مجسمبا کودکان مظلوم محروم
ای وای غزه ای وای فلسطینتوزنده هستی دنیا مردهدر مرگ وذلت در خواب ماندهدنیای امروز ننگ بشر هستتاریخ مرگ انسانیت هستای وای غزه ای وای فلسطینققنوس جانی سر زنده مانیویرانه هایت آباد گردداز دست ظالم آزاد گرددای وای غزه ای وای فلسطینمظلوم عالم دمحروم از حقپایتده مانی سرشار غیرتصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ یکشنبه 04/1/17 ] [ 11:51 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |